عزیز دل من امیرعلیعزیز دل من امیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

دردونه ی مامان وبابا

فاطمه جون اولین دختر خاله امیرعلی

فاطمه جون در تاریخ ٢ دی ٩١با گریه قشنگش به دنیا سلام کرد.امروز تازه ٢٦ روز از زندگی اش میگذره امیدوارم که ١٢٠ ساله شی نه ١٢٠ سال کمه همیشه زنده باشی..........                                       "یه عالمه دوستت دارم"       ...
12 بهمن 1391

دلم برات یه عالمه تنگ شده...

سلام نفس مامانی! چقدر دلم برای دیدنت لک زده بلور قلب کوچکم از دوریت ترک زده.کم کم مامانی میره توی ماه هشتم ورود به ماه هشتم یعنی نزدیکتر شدن به روز زیبای تولد تو حدودا 70 روز دیگه مونده و من بی صبرانه واسه اون روز لحظه شماری می کنم.این روزا حسابی محکم لگد میزنی. الهی من فــــــــــــدات شم که با اون پاهای کوچولو موچولوت انقد ورزشکارانه لگد میزنی!!! راستی اون روز با بابای گلت چندتا کتاب شعر واست خریدم تا برات بخونم.  میدونم تو هم مثل ما دل تو دلت نیس تا مامانی و بابایی رو ببینی. دوستــت دارم هزار تا ...
7 بهمن 1391

برای کوثر نی نی ناز مریم خانوم

قد: 17 سانتی متر وزن: 250 گرم هفته 21: جنین پیوسته در حال بدست آوردن چربی است (تا گرم بماند) و با یک لایه چربی پوشیده می شود تا پوست او را طی غوطه وری طولانیش در مایع جنینی محافظت و زایمان را راحت کند. اینم عکس جنین در پنج ماهگی عزیز دل خاله زودی بزرگ شو و به وقتش دنیا بیا که دل مامان و بابات واسه دیدنت پر می کشه. البته خاله های مهربون و عموها ومامان جون و بابا جونت جای خود دارن. ...
28 دی 1391

حس بابایی وقتی فهمیدداره بابا میشه!

درتاریخ١٦مرداد٩١ وقتی فهمیدم دارم بابا میشم. حال وهوای عجیبی داشتم مثله حال وهوای وقتی که متاهل شده بودم.هم خوشحال بودم هم نگران خوشحالی ازاینکه دارم بابا میشم وخدا لطفش شامل حالم شده ونگران بودم از مسئولیت سنگینی که به دوشم می افتاد. ولی در کل حس خیلی قشنگی داشتم که خدا اونقدر دوستمون داره که بهترین هدیه را در قالب یک فرزند بهمون داده. و حالا که امیرعلی ٢٧ هفته و ٦ روزه که تو دل مامانشه هر ثانیه از زندگیم شکرگذار خدای مهربونمم......   "خداجون خیلی دوستت دارم"                       ...
27 دی 1391

اولین ها...

اولین باری که فهمیدم در وجودم هستی : ١٦ مرداد ٩١ بود. اولین باری که سونو انجام دادم : ٢٢ مرداد ٩١ بود. اولین باری که واست تشکیل پرونده دادم و صدای فلب کوچیکتو شنیدم : ٣ آبان ٩١ بود. اولین باری که جنسیتت را فهمیدم : ١٤ آبان ٩١ بود. ...
27 دی 1391

اندازه امیرعلی من وبابا

قد:٢٧ تا ٣٥ سانتی متر وزن:بیشتر از ٩٠٠ گرم پلکها که بعد از مرحله شکل گیری تا بحال بسته بوده اند باز می شوند.چشمهای کودک در این مرحله به نور حساس هستند اگر یک فتوسکوپ با نور داخل رحم را نشان دهد او (امیرعلی) سعی می کند با دستها از چشمهایش محافظت کند.اگر کودک در این موقع متولد شود او را در دستگاهی با نور مهتابی نگهداری می کنند... اینم عکس جنین در شش ماهگی ...
26 دی 1391

زندگی در وجود من...

تازه چند روزه که تصمیم گرفتم واست وبلاگ بسازم تا روزهای شیرین و پراز خاطره دوران زندگی دروجود من را واست ثبت کنم. از هفته ٢٧ تصمیمم عملی شد.تا امروز ٢٨ هفته و١روزه که با همیمم.حدودا ٨٥ روز تا تولدت مونده اما من کلی وقته که روزشماری هامو شروع کردم.چند روزه تکون خوردنات شدید تر شده که به راحتی میشه دید.وقتی تکون میخوری بیشتر از قبل دلتنگت میشم وباهات حرف میزنم.میدونم که می شنوی.تازه خیلی وقتا به روش خودت جوابمم میدی."امیرعلی یه عالمه دوستت دارم و بی تاب دیدنتم"           ...
26 دی 1391