عزیز دل من امیرعلیعزیز دل من امیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

دردونه ی مامان وبابا

مادر که میشی...

1392/5/6 12:35
457 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی بعد از نه ماه انتظار نی نی کوچولوت دنیا میاد و مادر میشی زندگیت حال و هوای جالبی به خودش میگیره...

مادر که میشی باید بلافاصله بعد از رفتن شوهر به سرکار به جای اینکه تا لنگ ظهر بخوابی بیدارشی و به کارای عقب افتاده ات برسی.

مادر که میشی یه پات تو آشپزخونه اس و یه پات تو پذیرایی.

مادر که میشی از تموم وسایلی که دوستشون داری و تا اون موقع حاضر نبودی ازشون جداشی میگذری.

مادر که میشی جای روز و شب واست عوض میشه(شبها بیدار)

مادر که میشی تموم فکر و ذهن و دغدغه ات میشه بچه ات.

مادر که میشی حساب روزها از دستت در میره.

مادر که میشی اگه کسی به بچه ات حرفی بزنه حتی عزیزات از دستشون دلگیر میشی.

مادر که میشی گاهی وقتا همزمان با ناهار باید شام هم درست کنی.

مادر که میشی دیگه حوصله ات سر نمیره.

مادر که میشی حاضری جونت را فدای بچه ات کنی.

مادر که میشی تموم لحظه لحظه ی زندگیت قشنگ میشه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله بزرگه
9 مرداد 92 19:51
آره واقعا همینه که تو میگی
خیلی حس قشنگیه یکی هی دستشو باز کنه بیاد تو بغلت. وقتی دلش میگیره وقتی خوابش میاد وقتی محبت میخاد وقتی ناز میخاد میتونه روت حساب کنه تو هم با آغوش باز حتی وقتی خسته ای خوابت میاد یا حتی از کارای مربوط به خودش کمرت درد میکنه بازم بغلش میکنی و با عشق میبوسیش حاضری برای سلامتش سینه خیز تا قله قاف هم بری
دلت میگیره که ماه خدا اومد و داره میره ولی حتی نرسیدی یه جز قرآنتو کامل کنی اما بعدش یه ندایی تو دلت میگه من همیشه هستم تو به فرشته من برس....
وقتی مادر میشی تازه تو، تو میشی....
ایشالا خدا این حسای ناز رو نصیب همه خانوما بکنه
آمین


مادر بودن یه حس فوق العاده اس.ماورای همه ی حسها.
از احساس مادرانه میشه به احساس خدا نسبت به بنده هاش رسید.تو به بچه ات محبت میکنی. تر و خشکش میکنی بدون هیچ چشم داشتی.خدا صدها برابر این به بنده اش توجه و محبت میکنه گاهی ما بنده ها خوبی که نمیکنیم هیچ. بدی هم میکنیم. وخدا باز هم بهمون فرصت میده.کاش تا دیر نشده قدر فرصتهامون رو بدونیم...
التماس دعا...
فاطیمااااا
27 مرداد 92 19:55
قربون امیرعلی 4ماه و 13روز و 15 ساعته برم من! دلم برات یه ذره شده بی معرفت خاله! بووووووووووووووووووووووووس هزار تا واسه امیرعلی خوشکلم! فدای چشای قهوه ایت حکایت عزیزان و ما حکایت برکه است و ماه... دور از هم و در دل هم
خاله فاطمه
7 مهر 92 19:14
سلااااااااااااااااااااام.چرا یه مطلبی عکسی مکسی چیزی نمیذاری؟
خسته شدم بس که با یه دل امیدی اومدم تو وبلاگ امیرعلی جون هیچ چیز تازه ای ندیدم
بابا یه نگااااااهی به دور و برتون بندازید!
امییییییییییرعلی جونم بوووووووووووووووس هوارتا


سلام عزیز دلم.ببخش آخه چند وقت بود که اینترنت قطع بود در واقع سیستم خراب شده بود.
به روی چشم در اولین فرصت جدیدترین عکسها برای شما خاله مهربون به نمایش گذاشته میشود...
من و امیرعلی دوستت داریم یه عالمه قد سر یه قابلمه...[