خبـــر آمــد فرشتــــه ای در راه است....

سلام پسر عزیزم...

روز شنبه 95/8/1 با هم رفتیم آزمایشگاه و من آزمایش بتا دادم...تا عصر ک قرار بود جواب آزمایش آماده بشه کلی استرس داشتم آخه خیلی دوس داشتم که جوابش مثبت باشه ولی تقریبا بعید میدونستم...

بلاخره با هر استرسی ک بود عصر وضو گرفتم و با هم رفتیم آزمایشگاه تا جوابشو بگیریم.

لحظه ای ک قرار بود جواب آزمایش رو بگیرم قلبم تند تند میزد... همش با خودم فکر میکردم الان خانم منشی میگه منفیه...

خدای من چیزیو ک می شنیدم باور نمی کردم...انگار خواب بودم.جواب آزمایش من مثبت بود با بتای 194

بعد از گرفتن جواب آزمایش سریع به بابایی زنگ زدم و خبر دوباره بابا شدنش رو بهش دادم.آخه بابایی بوشهر بود.

به تو هم گفتم ک قراره داداش بشی و شیرینیه این خبر خوب هم به گفته ی بابا حــامــد واست یه ماشین خریدم.

امیــرعلــی عزیزم امروز یکی از بهترین روزای عمرم بود.حس بودن یه فرشته کوچولوی نازنین در وجودم از قشنگترین حسای دنیـــا بود.

حس دوباره مادر شدن ....

خدا جونم عاشقتم...از اینکه مثل همیشه بهم نگاه کردی و منو با لطف بیکرانه ات بازم شرمنده خودت کردی..

خدایـــا دوستت دارم واسه هرچی ک بخشیـــدی....همیشه این تو بودی ک ازم حالم رو پرسیدی....